سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]

درد روی شانه هایم ...
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:3بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:5335

غزل :: 83/9/23::  1:44 صبح

سلام ...
حالا فرض کن آمده ام و از خودم نوشته ام ؛ مثلا از این که سنتی ها سرکوفت مدرن بودنم را می زنند و مدرنیست ها ، سرکوفت سنتی بودنم را !
یا این که خانم جان ! آقا جان ! من فمنیست نیستم ؛ نه این که از ترسم یا از ندانم کاری این را بگویم ! نه ! می دانم چه می گویم . فمنیست نیستم ؛ فقط گاهی که عرصه بهم تنگ می شود گرایشات تا قسمتی فمنیستانه پیدا می کنم ...
مثلا فکر کن آمده ام این جا و نوشته ام ماکارونی دوست دارم و چی توز طلایی و هر روز تا خرخره انواع و اقسام کاکائوها را نوش جان می کنم ... یا این که آرزو دارم ۱۰ تا پژو ۲۰۶ داشته باشم در رنگ های مختلف که از سر تا ته کوچه قطارشان کنم و هر روز سوار آن یکی که با مانتو یا روسری ام ست است بشوم !
یا بنویسم چه جور کتاب هایی دوست دارم و تا حالا چند تا کتاب خریده ام که نخوانمشان !
یا این که چه قدر زود جوش می آورم و صدایم را بلند می کنم ...
یا این که ...
اصلا فکر کن آمده ام خودم را تابلو کرده ام این جا تا شماها بیایید ، بخوانید و به ریش من بخندید !
آره ! همه ی این ها را فقط تصور کن !
چون من نمی خواهم این ها را این جا بنویسم !
من فقط می خواهم این جا از دلم بنویسم که هر روز بیشتر از روز پیش سردش می شود و راه انجماد را در سراشیبی تندی می پیماید !



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

5335

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
درد روی شانه هایم ...
::وضعیت من در یاهو::
::اشتراک::